Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}
چند روز ديگر آغاز ماه ذيحجه است. چهارپاره اي در مناسك حج در سفري كه در سال 80 به مكه داشتم در همان فضاي مسجدالحرام سروده ام كه برايتان مي آورم. اين شعر را يكي از خوانندههاي صدا و سيما بنام آقاي حميد غلامعلي، در قالب ترانه اجرا كرده است.
از غروبي غريب آمدهام
به اميد شكفتن فردا
زائري تشنهام كه آمدهام
به تمناي جوشش دريا
×××
آمدم تا كه مرهمم باشد
چشمه سار زلال زمزم تو
زير باران ناودان طلا
بشكفد گونههايم از غم تو
×××
بوي بال فرشته ميآيد
آسمان در تصرف پيك است
اينكه ميجوشد از زبان دلم
واژهی بيرياي لبّيك است
×××
بايد از بندها گسسته شوي
در جوار مقام ابراهيم
دوري از مشركان حق جويي
جرعهگيري ز جام ابراهيم
×××
پا زدن بر بساط نخوت بود
رفتن و بازگشتن از جمرات
آمدم تا يقين كنم حق را
در فضاي معطر عرفات
×××
ملكوت تو شعله زد در من
آسمان در دلم تماشا شد
در تكاپوي مروه تا به صفا
دل گمگشته باز پيدا شد
×××
ميروم با دلي پر از امّيد
از كنار حريم تو دلگير
بازگردان مرا به خلوت خود
اي خداوند پاك و توبهپذير!